کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بازی آفتاب را چه گفتم ماه رنجیدی
    دلیرم کردی اول در سخن آنگاه رنجیدی
    ز من در باب آن زلف و زنخدان خواستی حرفی
    چو من از ریسمانت رفتم اندر چاه رنجیدی
    به تیغت نیم به سمل گشته بود ای ماه مرغ دل
    چو از تقصیر خویشت ساختم آگاه رنجیدی
    به کشتن سر بلندم دیر می‌کردی چه گفتم من
    که بر قدم لباس شوق شد کوتاه رنجیدی
    دهانت را چه گفتم هیچ بر من خرده نگرفتی
    ولی این حرف چون افتاد در افواه رنجیدی
    ز ره صد ره برون شد غیر و طبعت زو نشد رنجه
    چرا زین بی دل گمره به یک بی‌راه رنجیدی
    حدیث محتشم بر خاطرت ماند گران اول
    چو بد تاویل کرد آن حرف را بدخواه رنجیدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha