کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او
    به جان هرچند رنجم بیشتر میرم برای او
    به کارم هر گره کاندازد آن پیمان گسل گردد
    مرا دل‌بستگی افزون به زلف دلگشای او
    دل آزارست اما آنقدر دانسته دلداری
    که بیزار است از آزادی خود مبتلای او
    جفاکار است لیکن می‌دهد زهر جفاکاری
    چنان شیرین که از دل می‌برد ذوق وفای او
    بلای جان ناساز است و جانبازان شیدا را
    میسر نیست یکدم شاد بودن بی‌بلای او
    شه اقلیم بیداد است و مظلومان محنت کش
    برای خود نمی‌خواهد سلطانی ورای او
    نخواهد محتشم جز آستانش مسندی دیگر
    که مستغنی است از سلطانی عالم گدای او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha