کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم
    دل از تو می‌کنم ای بت خدا مدد کندم
    مرا تو کشته‌ای و بر سرم ستاده کسی
    که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم
    عجب که با همه عاشق کشی حسد نبری
    که آن مسیح نفس روح در جسد کندم
    مرا زیاده ز حد کرده است با خود نیک
    رسیده کار به آن هم که با تو بد کندم
    قبول خاطر او گشته‌ام به ترک درت
    چنان نکرده قبولم که باز رد کندم
    فلک که سکه عشقش به نام من زده است
    عجب که باز به عشق تو نامزد کندم
    چو محتشم خط آزادی از تو می‌گیرم
    که او ز خیل غلامان به این سند کندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha