کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم عشق ترا چون جان نهان داشت
    مسوز آن دل که عشقت را چو جان داشت
    به چشمم عشق تو خوش لقمه ای بود
    چو خوردم استخوان اندر میان داشت
    زبانم سوخت چون نام غمت برد
    تو گفتی نامش آتش در دهان داشت
    ترا دل چرب مرغی دید و نشنید
    که غم بر شاخ مرغت آشیان داشت
    نهادم نام عشقت سود دارو
    ولی ناخورده جانم را زیان داشت
    چه گویم خشک جانی رفت از آنکس
    که در عالم ز خشک و تر همان داشت
    مجیر از غمزه شوخت بدان جست
    که خون آلوده تیری در کمان داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha