کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش چون دست قدر مهر از در شب بر گرفت
    عقد گردون بیضه ای از عنبر شب بر گرفت
    بر سر شب تاج بود از گوهر گردون ولیک
    دود دلها هر زمان تاج از سر شب بر گرفت
    پیش از آنگه کاید آواز تتق دار فلک
    لشکر غم بود و من تا لشک شب بر گرفت
    آسمان دیا اینکه من خوش خوش همی سوزم چو عود
    شمع مشرق بر زمین زد مجمر شب بر گرفت
    جرعه ها می خورد عقل از جام غم تا روز بود
    چون حریف شب در آمد ساغر شب بر گرفت
    تا در معشوق از انجا پاره ای ره بود شب
    عقل کان ره دید گام اندر خور شب بر گرفت
    زهره بر ره بود چون از غم مرا سرمست یافت
    با من آمد ساز زیر چادر شب بر گرفت
    هم در آن ساعت که ما را از قبول افسر رسید
    خسرو گردون بزد تیغ افسر شب بر گرفت
    دل در آن اندیشه کانجا یابد از معشوق بار
    بارها فال وصال از دفتر شب بر گرفت
    عقل گفتا گوهر دل دار پنهان ای مجیر!
    کانک آمد صبح صادق گوهر شب بر گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha