در بیان اینکه چون مطلوب را رغبت شامل و طالب را استعداد کامل آمد، توسن مقصود رام است و بادهی مراد در جام، از آنجاست که محرم خلوتخانهی راز و محقق شیراز خواجه حافظ قدس سره میفرماید:
سایهی معشوق گرافتاد بر عاشق چه شد
ما باو محتاج بودیم او بما مشتاق بود
و در اینجا مقصود حسینی استعدادست که در طریق جانبازی طاق و در قانون خانه پردازی ز بده و اکمل عشاقست.
باز ساقی گفت تا چند انتظار
ای قدح پیما درآ، هوئی بزن
چون بموقع ساقیش درخواست کرد
پیرمیخواران ز جا، قدراست کرد
سرور و سر خیل مخموران حسین
گفت آنکس را که میجویی منم
باده خواری را که میگویی منم
بازگفت از این شراب خوشگوار
دیگرت گر هست یک ساغر بیار