در توجه به عالم خراباتیان صاحبدل و اخوان مقبل و استمداد و همت و شروع به مصیبت فخر الشهداء حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه:
باز از میخانه، دل بویی شنید
گوشش از مستان، هیاهویی شنید
دوستان را رفت، ذکر از دوستان
پیل را یاد آمد از هندوستان
ای تو، طوطی حقیقت گوی عشق
ای بساط قرب را، روح الامین
ای بچشم پاک بینان، رهسپار
باش طایف اندر آن والا حریم
در گشودندت گر اخوان از صفا
راه اگر جستی در آن دار الصفا
شودر آن دار الصفا، رطب اللسان
همطریقان را سلام از ما رسان
خاصه آن بزم محبان را، حبیب
اصفهان را، عندلیب گلشن اوست
در اخوت گشته مخصوص من اوست
تشنه لب کوثر، بخاک کویتان
دستی این دست ز کار افتاده را
همتی این یار بار افتاده را
تا که بر منزل رساند بار را
شوری اندر زمرهی ناس آورد
در میان، ذکری ز عباس آورد
همقدم عباس را، بعد از حسین
جمله را یک دست بود او را دو دست