کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار

    چون نگیرم خویش را من هر شبی اندر کنار

    دوش باغ عشق بودم آن هوس بر سر دوید

    مهر او از دیده برزد تا روان شد جویبار

    هر گل خندان که رویید از لب آن جوی مهر

    رسته بود از خار هستی جسته بود از ذوالفقار

    هر درخت و هر گیاهی در چمن رقصان شده

    لیک اندر چشم عامه بسته بود و برقرار

    ناگهان اندررسید از یک طرف آن سرو ما

    تا که بیخود گشت باغ و دست بر هم زد چنار

    رو چو آتش می‌چو آتش عشق آتش هر سه خوش

    جان ز آتش‌های درهم پرفغان این الفرار

    در جهان وحدت حق این عدد را گنج نیست

    وین عدد هست از ضرورت در جهان پنج و چار

    صد هزاران سیب شیرین بشمری در دست خویش

    گر یکی خواهی که گردد جمله را در هم فشار

    صد هزاران دانه انگور از حجاب پوست شد

    چون نماند پوست ماند باده‌های شهریار

    بی‌شمار حرف‌ها این نطق در دل بین که چیست

    ساده رنگی نیست شکلی آمده از اصل کار

    شمس تبریزی نشسته شاهوار و پیش او

    شعر من صف‌ها زده چون بندگان اختیار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha