کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نبشتست خدا گرد چهره دلدار

    خطی که فاعتبروا منه یا اولی الابصار

    چو عشق مردم خوارست مردمی باید

    که خویش لقمه کند پیش عشق مردم خوار

    تو لقمه ترشی دیر دیر هضم شوی

    ولیست لقمه شیرین نوش نوش گوار

    تو لقمه‌ای بشکن زانک آن دهان تنگست

    سه پیل هم نخورد مر تو را مگر به سه بار

    به پیش حرص تو خود پیل لقمه‌ای باشد

    تویی چو مرغ ابابیل پیل کرده شکار

    تو زاده عدمی آمده ز قحط دراز

    تو را چه مرغ مسمن غذا چه کژدم و مار

    به دیگ گرم رسیدی گهی دهان سوزی

    گهی سیاه کنی جامه و لب و دستار

    به هیچ سیر نگردی چو معده دوزخ

    مگر که بر تو نهد پای خالق جبار

    چنانک بر سر دوزخ قدم نهد خالق

    ندا کند که شدم سیر هین قدم بردار

    خداست سیرکن چشم اولیا و خواص

    که رسته‌اند ز خویش و ز حرص این مردار

    نه حرص علم و هنر ماندشان نه حرص بهشت

    نجوید او خر و اشتر که هست شیرسوار

    خموش اگر شمرم من عطا و بخشش‌هاش

    از آن شمار شود گیج و خیره روز شمار

    بیا تو مفخر تبریز شمس دین به حق

    کمینه چاکر تو شمس گنبد دوار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha