کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار

    که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار

    لبم که نام تو گوید به باده‌اش خوش کن

    سرم خمار تو دارد به مستیش تو بخار

    بریز باده بر اجسامم و بر اعراضم

    چنانک هیچ نماند ز من رگی هشیار

    وگر خراب شوم من بود رگی باقی

    چو جغد هل که بگردد در این خراب دیار

    چو لاله زار کن این دشت را به باده لعل

    روا مدار که موقوف داریم به بهار

    ز توست این شجره و خرقه‌اش تو دادستی

    که از شراب تو اشکوفه کرده‌اند اشجار

    مرا چو مست کنی زین شجر برآرم سر

    به خنده دل بنمایم به خلق همچو انار

    مرا چو وقف خرابات خویش کردستی

    توام خراب کنی هم تو باشیم معمار

    بیار رطل گران تا خمش کنم پی آن

    نه لایقست که باشد غلام تو مکثار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha