مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۴۶: مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار لبم که نام تو گوید به باده اش خوش کن سرم خمار تو دارد به مستیش تو بخار بریز باده بر اجسامم و بر اعراضم چنانک هیچ نماند ز من رگی هشیار وگر خراب شوم من بود رگی باقی چو جغد هل که بگردد در این خراب دیار چو لاله زار کن این دشت را به باده لعل روا مدار که موقوف داریم به بهار ز توست این شجره و خرقه اش تو دادستی که از شراب تو اشکوفه کرده اند اشجار مرا چو مست کنی زین شجر برآرم سر به خنده دل بنمایم به خلق همچو انار مرا چو وقف خرابات خویش کردستی توام خراب کنی هم تو باشیم معمار بیار رطل گران تا خمش کنم پی آن نه لایقست که باشد غلام تو مکثار مولانا بلخی