به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چند از این راه نو روزگار
پرده آن یار قدیمی بیار
آتش فرعون بکش ز آب بحر
مفرش نمرود به آتش سپار
چرخ فلک را به خدایی مگیر
انجم و مه را مشناس اختیار
شمس و شموسی که سرآخر شدست
چون خر لنگست در آن مستدار
باد چو راکع شد و خود را شناخت
نیست در آخر چو خسان بیمدار
چشم در آن باد نهادست خس
کو کشدش جانب هر دشت و غار
خیره در آن آب بماندست سنگ
کوش بغلطاند در سیل بار
گر بد و نیکیم تو از ما مگیر
ما همه چنگیم و دل ما چو تار
گاه یکی نغمه تر مینواز
گاه ز تر بگذر و رو خشک آر
گر ننوازی دل این چنگ را
بس بود اینش که نهی برکنار
نور علی نور چو بنوازیش
باده خوش و خاصه به فصل بهار
در کف عشقست مهار همه
اشتر مستیم در این زیر بار
گاه چو شیری متمثل شود
تا برمد خلق از او چون شکار
گاه چو آبی متشکل شود
خلق رود تشنه بدو جان سپار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.