مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۶۶: چند از این راه نو روزگار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند از این راه نو روزگار پرده آن یار قدیمی بیار آتش فرعون بکش ز آب بحر مفرش نمرود به آتش سپار چرخ فلک را به خدایی مگیر انجم و مه را مشناس اختیار شمس و شموسی که سرآخر شدست چون خر لنگست در آن مستدار باد چو راکع شد و خود را شناخت نیست در آخر چو خسان بی مدار چشم در آن باد نهادست خس کو کشدش جانب هر دشت و غار خیره در آن آب بماندست سنگ کوش بغلطاند در سیل بار گر بد و نیکیم تو از ما مگیر ما همه چنگیم و دل ما چو تار گاه یکی نغمه تر می نواز گاه ز تر بگذر و رو خشک آر گر ننوازی دل این چنگ را بس بود اینش که نهی برکنار نور علی نور چو بنوازیش باده خوش و خاصه به فصل بهار در کف عشقست مهار همه اشتر مستیم در این زیر بار گاه چو شیری متمثل شود تا برمد خلق از او چون شکار گاه چو آبی متشکل شود خلق رود تشنه بدو جان سپار مولانا بلخی