به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار
با رخ چون آفتاب سایه نماید نگار
آید خورشیدوار ذره شود بیقرار
کان رخ همچون بهار از پس پرده مدار
خیز که این روز ماست روز دلفروز ماست
از جهت سوز ماست عشق چنین پرشرار
خیز که رستیم ما بند شکستیم ما
خیز که مستیم ما تا به ابد بیخمار
خیز که جان آمدست جان و جهان آمده است
دست زنان آمدست ای دل دستی برآر
آب حیات آمدست روز نجات آمدست
قند و نبات آمدست ای صنم قندبار
بنده آن پردهام گوش گران کردهام
تا که به گوشم دهان آرد آن پرده دار
مکر مرا چون بدید مکر دگر او پزید
آمد و گوشم گزید گفت هلا ای عیار
بیادبی هم نکوست کان سبب جنگ اوست
سر نکشم من ز دوست بهر چنین کار و بار
جنگ تو است این حیات زانک ندارد ثبات
جنگ تو خوش چون نبات صلح تو خود زینهار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.