کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    داد جاروبی به دستم آن نگار

    گفت کز دریا برانگیزان غبار

    باز آن جاروب را ز آتش بسوخت

    گفت کز آتش تو جاروبی برآر

    کردم از حیرت سجودی پیش او

    گفت بی‌ساجد سجودی خوش بیار

    آه بی‌ساجد سجودی چون بود

    گفت بی‌چون باشد و بی‌خارخار

    گردنک را پیش کردم گفتمش

    ساجدی را سر ببر از ذوالفقار

    تیغ تا او بیش زد سر بیش شد

    تا برست از گردنم سر صد هزار

    من چراغ و هر سرم همچون فتیل

    هر طرف اندر گرفته از شرار

    شمع‌ها می‌ورشد از سرهای من

    شرق تا مغرب گرفته از قطار

    شرق و مغرب چیست اندر لامکان

    گلخنی تاریک و حمامی به کار

    ای مزاجت سرد کو تاسه دلت

    اندر این گرمابه تا کی این قرار

    برشو از گرمابه و گلخن مرو

    جامه کن دربنگر آن نقش و نگار

    تا ببینی نقش‌های دلربا

    تا ببینی رنگ‌های لاله زار

    چون بدیدی سوی روزن درنگر

    کان نگار از عکس روزن شد نگار

    شش جهت حمام و روزن لامکان

    بر سر روزن جمال شهریار

    خاک و آب از عکس او رنگین شده

    جان بباریده به ترک و زنگبار

    روز رفت و قصه‌ام کوته نشد

    ای شب و روز از حدیثش شرمسار

    شاه شمس الدین تبریزی مرا

    مست می‌دارد خمار اندر خمار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha