کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هامون رسیدند چون ناگهان
    ره کوفه ازچشمشان شد نهان
    زلب تشنگی آن دو تن ره شناس
    زدست اجل درکشیدند کاس
    چو آن هردو را نامور مرده دید
    به چشمش سیه شد جهان سفید
    به دل کرد اندیشه ی بی شمار
    چه چاره که بد امرپروردگار
    رخ ارغوان دو فرزند دید
    زلب تشنگی زرد چو شنبلید
    بنالید برداور هور و ماه
    که ای رهبر هرکه گم کرد راه
    فرو مانده گان رابه فریاد رس
    که فریاد رس نیست غیر ازتو کس
    تو مپسند گردیم یکسر هلاک
    زبی آبی اندر چنین گرم خاک
    منه دردلم آرزوی حسین
    که بینم دگر باره روی حسین
    فراوان چو آسیب و تیمار دید
    سبک راند و با کودکان ره برید
    درآن دشت بی آب و آتش نهاد
    همی رفت لختی و لختی ستاد
    که تا اندر آن بی کران شوره زار
    به چشم آمدش چشمه ی خوشگوار
    خود و هر دو فرزند خوردند آب
    به رفتن گرفتند زان پس شتاب
    به کوفه دراز گرد راه آمدند
    بد انجا که فرمود شاه آمدند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha