کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پوزش به شه لختی نماز
    وز آن پس به نرمی چنین راند راز
    که عبدالله یقطر نامدار
    زکین بد اندیش شد کشته زار
    بگفت این و دستوری از شاه یافت
    چو باد بزان سوی هامون شتافت
    چو او رفت فرمانروای زمن
    همه یاوران را نمود انجمن
    وزان پس بدیشان چنین راز گفت
    بد انسان که نزدیک و دورش شنفت
    که عبدالله یقطر اندر عراق
    بشد کشته از جور اهل نفاق
    کنون نغز گفتار من بشنوید
    خرد گرد آرید و آگه شوید
    هر آنکس که با من بپیمود راه
    شود کشته درکربلا بی گناه
    ز مردان به جز سید الساجدین
    نماند تنی زنده در آن زمین
    هر آنکس که با اندیشد از جان خویش
    بگیرد ره خانه ی خویش – پیش
    رود تا به گرداب رنج و بلا
    نیفتد چو من درصف کربلا
    شنیدند از شاه چون این سخن
    پراکنده گشتند آن انجمن
    گروهی که بودند دنیا پرست
    کشیدند از یاری شاه دست
    نماندند برجا – ز یاران او
    به جز اندک از جان نثاران او
    که بودند از هاشمی زاده گان
    همان راد مردان و آزاده گان
    و دیگر تنی در شماره هزار
    بماندند درموکب شهریار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha