کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همان شب که اندر سحرگاه آن
    بسیج سفر کرد شاه جهان
    شتابان بیامد به نزدیک شاه
    محمد برادرش با اشک و آه
    بدو گفت کای برخلایق امام
    شناسی تو خود کوفیان راتمام
    تو دیدی چه کردند با مرتضی (ع)
    چسان کینه جستند با مجتبی
    مرو سوی آن قوم نا پاک را ی
    بمان در حریم خدا بر – به جای
    که کس درحرم برتواش دست نیست
    مپیما ره کوفه اید بایست
    شهنشه بدو گفت: کای نامور
    همه راست گفتی سخن سربه سر
    شو گر گزینم دراینجا مقام
    حریم خداوند بی احترام
    ازآن رو که خواهند اهل ستم
    بریزند خون مرا درحرم
    محمد بدو گفت:کای شهریار
    سفر را چو خواهی نمود اختیار
    ازایدر برو سوی مرز یمن
    که یاران ما است آنجا وطن
    ویا شو سوی بادیه رهسپر
    درآنجا ببر چند گاهی به سر
    شهش گفت: کامشب دراین کار من
    به جای آرم اندیشه ی خویشتن
    دهم بامدادان تو را زان خبر
    رو آسوده دل باش ا ی نامور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha