کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ازو نامه عبدالله نامدار
    چو بگرفت بر باره گی شد سوار
    به همراه یحیی بپیمود راه
    همی تا رسیدند نزدیک شاه
    چو بردند بر داور دین نماز
    بدادنش آن نامه ی سر- فراز
    شهنشه چو آن نامه را باز خواند
    ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند:
    که من بار دیگر به سوی حجاز
    نیایم ازین ره که پیش است باز
    به فرمان دادار پروردگار
    در این راه گردیده ام رهسپار
    چو عبدالله ازشه بدین سان شنید
    بزد دست و جامه به تن بردرید
    به زاری هر آنچش از ین ره سرود
    بر داور دین نبخشید سود
    چو لختی زغم مویه و آه کرد
    به ناچار از مویه کوتاه کرد
    دو نوباوه را خواند با اشک و آه
    سپرد آن دو پورگرامی به شاه
    به ایشان سپس گفت آن پیر راد:
    که ای نوجوانان فرخ نژاد
    یکی ژرف درگفت من بنگرید
    مبادا ز پیمان من بگذرید
    شمایید در بند پیمان شاه
    که تا جان نمایید قربان شاه
    بگفت این و آن هردو فرزند را
    دو فرخنده شاخ برومند را
    گروگان عهد شهنشاه کرد
    به فرمان شه رخ سوی راه کرد
    چو او رفت مویان ز درگاه شاه
    بپیمود شه نیز ره با سپاه
    چو لختی خداوند دین ره برید
    به سر منزل ثعلبیه رسید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha