کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به مسلم خروشید کای نامدار
    تو را داد سالار ما زینهار
    بس است اینهمه جنگ و خون ریختن
    به همکیش خویش اندر آویختن
    یکی از درمهربانی در آی
    وزیدر به کاخ عبیدالله آی
    چو بیند رخت آورد برتو مهر
    نماید همی شرمگین ازتو چهر
    بدو گفت سالار نام آورا
    شود راستی ازتو کی باورا؟
    تو می خواهی ای حیله ساز شریر
    به دستان و بندم کند دستگیر
    مراتا سرآید به مردی زمان
    نشاید زنامرد جستن امان
    بگفت این و رزمی زنو کرد ساز
    که شد شیر گردون از آن زهر ه باز
    ازو پور اشعث چو دید این نبرد
    شگفتی یکی حیله آغاز کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha