کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم ترم به آب رسانیده آب را
    حاجب نشد به رفتن دریا سحاب را
    وصل تو را زبخت سیه چون طلب کنم
    از شب ظلمت نکرده کسی آفتاب را
    بر رغم من بود که نقاب افکند به رخ
    باید کشید منتی از من نقاب را
    مقصود دل ز گریه فنای نیست و بس
    از زخم نیست گریه بر آتش کباب را
    مشکل اگر جهان حذر را اشک من کند
    بیمی از سیل نیست سرای خراب را
    گیرم غمم به خواب گذارد چسان دهم
    جادر حریم عکس رخ یار خواب را
    هرکس که آشنای تو بیگانه نیست
    بیگانگی ز چشمم از آن است خواب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha