کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه در آینه ممکن نبود جان دیدن
    صورت جان را در روی تو نتوان دیدن
    من کنم گریه و او خنده کند حاجت نیست
    روز باران به چمن رفتن و بستان دیدن
    زلف بردار ز رخساره که نیکو نبود
    کفر را این همه هم صحبت ایمان دیدن
    دیده را غرقه به خون گر نکنم پس چکنم
    او مرا دید پریشان ز پریشان دیدن
    هرکه در خواب سر زلف پریشان تو دید
    سیر هرگز نشد از خواب پریشان دیدن
    رخت آسان نتوان دید که آسان نبود
    چشم را چشمه خورشید درخشان دیدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha