نمی خواهم کسی با نازنین من سخن گوید
اگرچه قاصد من باشد و پیغام من گوید
جواب درد دل گر نشنوم ز آن که عجب نبود
جوابی نشنود دیوانه چون با من سخن گوید
به ترک خواب پیمان بسته بودم میرم و ترسم
که آن پیمان شکن در محشرم پیمان شکن گوید
من و بلبل شکایت هر دو از گل می کنیم اما
من اندر بیت احزان نالم و او در چمن گوید
نه مرغ نامه برخواهد نه قاصد ای خوشا بلبل
که خود در پیش یار خویشتن حال خویشتن گوید