کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو دیو شب برآمد از تنش جان
    یکایک شد پری هر گوشه پنهان
    فسون خوان سحرگه از دم سرد
    پریها را همه در شیشه ای کرد
    دگر ره رفته بد شاپور از پیش
    که بنماید بدان مه صنعت خویش
    همان تمثال را دیگر بیاراست
    به سروی کرد همچون قامتش راست
    رسیدند آن بتان دیگر سواره
    همی کردند هر جانب نظاره
    گهی گفتند و گاهی می شنودند
    به هر غم زان نشاطی می فزودند
    که ناگه دست غیب از جیب گردون
    دگر ره صورتی آورد بیرون
    دگر در آن زمین پر ریاحین
    به لب تنگ شکر یعنی که شیرین
    زخواب ناز چون بگشاد چشمش
    بدان صورت دگر افتاد چشمش
    تو گفتی مرغ روحش کرد پرواز
    به جوش آمد همه خون در رگش باز
    فروغی بس بود پروانه ای را
    خیالی بس بود دیوانه ای را
    به یاران گفت کاین صورت دگر چیست
    بگویید آخرم کاین صورت کیست
    چه افتاده ست آه این سرزمین را
    به خوابم خواب می بینم من این را
    به یاری گفت آن صورت بیاور
    که گیرم یک دمش چون عمر در بر
    که تا دیده بدان صورت گشودم
    چه معنیها از آن صورت نمودم
    جوابش داد یار از عین مستی
    که معنی جو بمان صورت پرستی
    ز پیشش برد آن صورت نهان کرد
    که این بازی بود یک دم توان کرد
    به گردش، اسم اعظم کرد بنیاد
    که بازیگر پری شد با پری زاد
    از آنجا رخت بربستند در دم
    همی خواندند گردش اسم اعظم
    شباهنگام کاین زاغ سیه پر
    به کین خورد از کمین خون کبوتر
    تذروان در خرامیدن فتادند
    به صحرایی از آن به رو نهادند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha