کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوم پند آنکه با نادان مشو یار
    که از نادان، کشی اندوه بسیار
    ز نادان، عاقل آن به کو گریزد
    که از او جز سیه رویی نخیزد
    ز دانا گر رسد صد جور بهتر
    که نادانت دهد صد بدره زر
    ببر از مرد جاهل تا توانی
    که با او هست ضایع، زندگانی
    مکن هم صحبتی با هیچ جاهل
    که خوش زد این مثل، آن مرد کامل
    که با ناجنس، صحبت داشت یک دم
    اگر جنت بود، باشد جهنم
    اگر خواهی که هرگز نبودت بد
    نشین تا می توان، با بهتر از خود
    سخن بشنو ز دانا، تا که بتوان
    مبین نادان که بادا مرگ نادان
    تو شیرینی شنو این پند شیرین
    که دانایان پیشین گفته اند این
    که با ناجنس منشین و میامیز
    بود تا سعیت از نادان بپرهیز
    که یک نادان، برانگیزد از آن گرد
    که صد دانا نیارد چاره اش کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha