کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ششم پندت بگویم، گر کنی گوش
    گرت زخمی رسد از دهر مخروش
    گر آسیبی رسد از چرخ وارون
    دل خود را مکن زین غصه پر خون
    به ناخوش، خوش برآ، تا می توانی
    که خوش نبود به تلخی زندگانی
    مصیبت چون رسد، بر کف مزن کف
    که بر خود می کنی آن را مضاعف
    ز دست محنت دوران بری جان
    اگر مشکل کنی بر خویش آسان
    ز ویرانی تن تا برنتابی
    که هست این خانه را رو در خرابی
    ازین دریای محنت رخت برکش
    که گاهی خوش بود، گاهیت ناخوش
    مشو از ریسمان چرخ در چاه
    مرو گفتم به بازیهاش از راه
    به نابودش مشو محزون و غمگین
    مگردان هم ز بودش کام شیرین
    پر از بود و ز نابودش مکن دود
    که نه بودش اثر دارد، نه نابود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha