ایا دوستداران والا گهر
زمن بشنوید این چنین سر به سر
زنو آورم داستانی زپی
زهندوستان آورم ملک ری
که روزی زایام کاوس کی
ندایی به هند آمدش پی زپی
به نام خداوند روزی رسان
یکی قصه آرم برون از نهان
به توفیق آن قادر کردگار
کنم نظم ها چون در شاهوار
زمردی و جنگ فرامرز گرد
زگیتی چنان گوی دولت ببرد
یکی روز با رامش و میگسار
نشسته دلیران بر شهریار
شبان و رمه سربه سر انجمن
فریبرز و توس گو پیلتن
فرامرز و گودرز وبهرام و گیو
چه گستهم ورهام و گرگین نیو