کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگر باره گفتش همی جنگجوی
    که ما را به گیتی تو چیزی بگوی
    نه چندی چنین گفت کای نامدار
    بپرهیز زین بدکنش روزگار
    که او چون عروس است و داماد،تو
    از آن کهنه دلبر نه استاد تو
    بسی بینی او را همه نور وزیب
    زبانش زمکر است و چشم از فریب
    دو چشمش زنیرنگ و ابرو زفن
    زخوبی چو سرو است و زافسون دهن
    به بالا ز شیوستن و موی و ریو
    درو بافته راه واژونه دیو
    رخ ماه تابان هویدا شود
    به تن،مست و زیبا و شیدا شود
    به تن،نورچهره همه نوروش
    همه سلسله زلف ز ناروش
    به دین نیاکان شکست آورد
    هرآن کو بپیچدش بست آورد
    صلیب و چلیپا بسوزاند او
    زبتخانه ها بت براندازد او
    زما تاج بستاند و چین برد
    شمن بشکند سر سوی کین برد
    دگر تیغ کین برکشد صدهزار
    گریز است ما را سرانجام کار
    هم آخر به زنهار باید زجنگ
    پیاده هویدا شود نام وننگ
    چو جویی چه گویی چه خواهیم کرد
    به خواهشگری یا به ننگ ونبرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha