دوبیتی شمارهٔ ۱۸۱
زدست مو کشیدی باز دامان
ز کردارت نبی یک جو پشیمان
روم آخر بدامانی زنم دست
که تا از وی رسد کارم بسامان
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۲
اگر مستان هستیم از ته ایمان
وگر بی پا و دستیم از ته ایمان
اگر گبریم و ترسا ور مسلمان
بهر ملت که هستیم از ته ایمان
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۳
ز یاد خود بیا پروا کریمان
ازو کو التجا وا که بریمان
کیه این تاب داره تا مو دارم
نداره تاب این سام نریمان
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۴
پشیمانم پشیمانم پشیمان
کاروانی بوینم تا بشیمان
کهن دنیا بهیچ کسی نمانده
به هرزه کوله باری میکشیمان
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۵
مو آن اسپید بازم سینه سوهان
چراگاه مو بی سر بشن کوهان
همه تیغی به سوهان میکرن تیز
مو آن تیغم که یزدان کرده سوهان
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۶
دلم تنگ ندانم صبر کردن
زدلتنگی بوم راضی بمردن
ز شرم روی ته مو در حجابم
ندانم عرض حالم واته کردن
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۷
الهی سوز عشقت بیشتر کن
دل ریشم ز دردت ریشتر کن
ازین غم گر دمی فارغ نشینم
بجانم صد هزاران نیشتر کن
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۸
آنکه بی خان و بی مانه منم من
آنکه بر گشته سامانه منم من
آنکه شادمان به انده میکره روز
آنکه روزش چو شامانه منم و من
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چین است و آن چون
یکی را میدهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۰
دلا خونی دلا خونی دلا خون
همه خونی همه خونی همه خون
ز بهر لیلی سیمین عذاری
چو مجنونی چو مجنونی چو مجنون