کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اول ایجاد چون خدای تعالی

    کرد پدید از قلم چو صورت اشیاء

    گفت قلم بهر وصف ایزد یکتا

    ای ز صفات تو، ذات پاک تو پیدا

    *****

    در دل هر ذره قدرت تو هویدا

    *****

    هر کسی از چاره دست وی شده کوته

    سوی تو آورده روی درگه و بیگه

    جمله تو را بنده گر گدا و اگر شه

    علم تو چون قدر توز عیب منزه

    *****

    قدر تو چون علم تو ز نقص مبرا

    *****

    نیست کسی را به کنه معرفت پی

    مرغ نفس روز و شب به گفتن یاحی

    کرده به تن آشیان قرب تو را طی

    جلوه حسن تو گر نتافته بروی

    *****

    روح به زندان گرفته بهر چه ماوا

    *****

    مخزن عقل هر آنکه باشد ز گهر پر

    کرد به صنع خایی تو تفکر

    در عجب ابلیس شد ز عجب و تکبر

    در شب معراج گفت بهر تحیر

    *****

    آدم خاکی کجا و عالم بالا

    *****

    هر که به راه محبت تو قدم زد

    دولت جاوید جست و عزت سرمد

    کار مجاز از حقیقت تو موید

    عشق اگر از تو نیست بهر چه نبود

    *****

    هیکل مجنون جدا ز هیبت لیلا

    *****

    هر که شد اندر حریم قرب تو محرم

    شاهی او شد به کائنات مسلم

    نسل بنی‌آدم از تو گشت مکرم

    گرنه تو را بنگرد به قالب آدم

    *****

    سجده به آدم کند ملائکه؟ حاشا!

    *****

    دانش کونین در صفات تو قاصر

    نیست کسی را به جز تو یاور و ناصر

    بود ازل را وجود تست معاصر

    قصد عبودیت چهار عناصر

    *****

    خاصه معبودی و تو قادر و دانا

    *****

    قهر تو اهل غرور را شده ناکب

    مهر به جنگ سپهر ز امر تو راکب

    سیر فلک را مشیت تو مراکب

    جلوه شمع شهود هفت کواکب

    *****

    شاهد یکتایی تو شاهد یکتا

    *****

    نیست به قصد جلالت تو رسیدن

    حضرت جبریل را مجال پریدن

    راه تو رفتن خوش است و روی تو دیدن

    در شجر از جلوه تو گاه بریدن

    *****

    اره خجل شد ز طاقت زکریا

    *****

    طوطی شیرین سخن شکر شکن از تو

    بلبل شیدا به گل کند سخن از تو

    بویسمن از تو عطر یاسمن از تو

    صانع صنعت گری که در چمن از تو

    *****

    سوسن اسود شگفت و لاله حمرا

    *****

    طره سنبل ز تاب جعد تو پرچین

    سوی تو نرگس گشاده دیده حق بین

    روی شقایق ز جام شوق تو رنگین

    معنی توحید تست لفظ ریاحین

    *****

    کز خط ریحان سبز می‌شود افشا

    *****

    گلشن ایجاد را ز حکم تو رونق

    لاله به سیر چمن ز وصل تو ملحق

    مست مدام از شراب لعل مروق

    مصدر اسرار تست ذکر انا الحق

    *****

    کز لب منصور غنچه می‌شود انشا

    *****

    نرگس شهلا به طرف باغ چو زنبق

    برده چو سرو سهی ز حسن تو رونق

    هست ثنای تو در شکوفه مفلق

    از پی تعظیم تست بید معلق

    *****

    خم شده در باغ ایستاده به یک پا

    *****

    آنچه که مرعی بود به کشور امکان

    وانچه نهان است از تصور اعیان

    جمله در اوصاف ذات تست ثناخوان

    از غم سودای تست گشته پریشان

    *****

    سنقل آشتفه همچون زلف چلیپا

    *****

    قلب معارف به داغ مهر تو محزن

    امن تحلای تست وادی ایمن

    طالب دیدار تست شیخ و بر همین

    دیده جمال تو جلوه‌گر که به گلشن

    *****

    دیدهحیرت شده است نرگس شهلا

    *****

    خاتم مهر تو مهر کرده لب گل

    غنچه نموده به صنعت تو تامل

    غرق به سیلاب شبنم است قرمفل

    حسن تو را می‌کند اشاره به بلبل

    *****

    گل به شکر خنده و شکوه به ایما

    *****

    دیر و حرم در پناه لطف تو آمن

    ارض و سما را ز حضرت تو میا من

    صانع کونین و خدای مهیمن

    عین ستایش تویی ز کعبه مومن

    *****

    محض پرستش تویی ز معبد ترسا

    *****

    فیض تو جان را مدد اگر نرساند

    تن به تمنای وصل روح بماند

    درک صفای تو مشت خاک چه داند

    قول تو را نطق عقل کل نتواند

    *****

    با همه حکمت بلا نعم ولا

    *****

    دولت لطف تو بهتر از همه دولت

    فضل تو اسباب فیض دولت و ملت

    وا اسفا نزد حضرتت ز خجالت

    غرق گناهیم در سراچه غفلت

    *****

    بی‌خبر از خود چو باده‌خوار ز صهبا

    *****

    هر چه بود عیب و نقص از همه پاکی

    عین بقا عاری از فنا و هلاکی

    در بر تو ماسوی کم از کف خاکی

    با تو محاکم کی از محاکمه باکی

    *****

    با تو محاسب خود از حساب چه پروا

    *****

    این منم آن مستمند عاصی حیران

    صدرنشین سر بر غفلت عصیان

    منحرف از راه و رسم مذهب و ایمان

    دل به تو مشغول گشته نفس به شیطان

    *****

    نق عمل از میانه رفته به یغما

    *****

    مهر جان ذوق بندگی ز دلم برد

    شیشه عقلم به سنگ جهل هوا خورد

    گشته ز صاف حیات قسمت ما درد

    گر پسری زشت و کور از پدری مرد

    *****

    گفت چو بادام بود چشم تو زیبا

    *****

    قامت جان خم به زیر بار غم توست

    منتظر لطف‌های دم به دم توست

    بی‌پر و بی‌بال صیدی از کرم توست

    چون دیه با عاقله است از کرم توست

    *****

    دادن کالا به شخص گمشده کالا

    *****

    ای غم روی تو مونس شب و روزم

    نور لقای تو شمع بزم فروزم

    قهر تو سرمیه رضا است هنوزم

    چون تو پسندی که من به حشر بسوزم

    *****

    مدعیان هر طرف کنند تماشا

    *****

    جنت و حور وقصور و کوثر و غلمان

    نار حجیم و شرار دووزخ سوزان

    در بر من هست با رضای تو یکسان

    چون تو رضایی که من به دوزخ سوزان

    *****

    سوزم هر دم به زیر سایه طوبی

    *****

    لایق هر کس هر آنچه دیده وادادی

    بر رخ هر کس دری ز لطف گشادی

    اول و آخر به جز تو نیست مرادی

    گر به تمنا نمی‌رسیم و تو شادی

    *****

    عین تمنای ما است ترک تمنا

    *****

    نیست بخوان کرم به جز تو کریمی

    صاحب احسان خاص و لطف عمیمی

    مبدء اشیاء معید عرش عظیمی

    رازق و رحمانی و روف و رحیمی

    *****

    خالق سبحانی و حکیمی و دانا

    *****

    عین کمالات در وجود تو کامل

    رسم خدایی بود به اسم تو شامل

    بر همه کس کوه کوه فیض تو نازل

    حی و سمیع و بصیر و عالم و عادل

    *****

    قادر و قیوم و فرد و وتر و توانا

    *****

    (صامت) اگر بر در تو روی گذارد

    دست دعایی زروی صدق برآرد

    روز قیمت ز دیده اشک ببارد

    جوهری از سیئات باک ندارد

    *****

    گرچه فناده ز بار معصیبت از پا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha