کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه شد که بگرفت فرح جهان را

    کرب برون رفت ز دل مهنان را

    طرب صلا داد جهانیان را

    رسان به پیران بگو جوان را

    *****

    کنند بدرود غم نهان را

    ز طرف گلشن هم ز سیر گلزار

    *****

    شده است عالم ز پیر و برنا

    روان ببستان چنان به صحرا

    پی تفرج سوی تماشا

    تمام واله تمام شیدا

    *****

    ز صنع یزدان ز لطف یکتا

    که رفت کانون که شد سفندار

    *****

    ربیع بنمود اساس دی طی

    خلل در انداخت به هستی وی

    چه فروردین داد هزیمت دی

    به رودت برد شکست از پی

    *****

    فرار کردند ز کشور کی

    ز سودت طبع ز سوء هنجار

    *****

    چو آذرین ماه به کار آمد

    بنفشه در جویبار آمد

    زنو گل سرخ ببار آمد

    به سوی گلشن هزار آمد

    *****

    بهار آمد بهار آمد

    به عنف دشمن به رغم اغیار

    *****

    چنین بهاری که چشم گردون

    ندیده هرگز به رتبه افزون

    به خرمی جفت به فیض مقرون

    چو گشت نوروز به فر میمون

    *****

    در او عیان ساخت صفات بی‌چون

    ز مولد خویش رسول مختار

    *****

    به روز اسرار سرمدی شد

    ظهور جاه موبدی شد

    زمان خوبی پس از بدی شد

    وضوح اوصاف احمدی شد

    *****

    طلوع نور محمدی شد

    ز فر یزدان ز حکم دادار

    *****

    نبی حامد رسول حاشر

    شه «مزمل» مه «مدثر»

    مخاطب حق ز «قم فانذر»

    مجاهد «ربک فکبر»

    *****

    رخ از ولادت نمود ظاهر

    پی هدایت برای انذار

    *****

    ز ممکن غیب علم برافراخت

    بنای توحید چه منتظم ساخت

    علامت شرک ز بن برانداخت

    سمند همت سوی جهان تاخت

    *****

    به کسر اوئان ز کعبه پرداخت

    به قلع عدوان به قطع کفار

    *****

    شکست افتاد به طاق کسری

    ز رود ساوه که بد چو دریا

    گرفت آبش وجود عنقا

    سماوه را شد ز امر یکتا

    *****

    چو لجه نیل ز آب صحرا

    به کثرت موج چو بحر ذخار

    *****

    اساس ابلیس شکست درهم

    مآثر عدل نمود محکم

    نمود ظاهر به نسل آدم

    هر آن صفاتی که بود مبهم

    *****

    ز صانع کون خدای عالم

    بیاری حق به عون جبار

    *****

    به خازن خلد رسید فرمان

    که داده زینت به باغ رضوان

    به تهنیت حور به وجود غلمان

    خموش گردید شرار یزدان

    *****

    حجیم گردید ز شوق خندان

    ز طالع سعد ز بخت بیدار

    *****

    ملایک از عرش شدند مامور

    که بر فروزند مشاعل نور

    چه عرش و کرسی چه بیت معمور

    تمام خشنود تمام مسرور

    *****

    جنود ابلیس شد از فلک دور

    ز فرط خذلان ز عین ادبار

    *****

    به خویش بالید زمین بطحا

    تهامه نازید به عرش اعلی

    به خاک غلطید چولات و عزی

    بنای تثلیث اساس ترسا

    *****

    به هم فرو ریخت فتاد از پا

    رسوم زردشت عبادت نار

    *****

    خدای منا به فوز نعمت

    هر آنچه دانست نمود همت

    به وفق حکمت به عین قدرت

    که اندکی از وفور رحمت

    *****

    به کل ادیان به جمع امت

    کند مبرهن شود پدیدار

    *****

    نمود مِسدود سبیل جهال

    ز وادی بغی ز راه اضلال

    لوای اسلام به عز و اقبال

    بلند فرمود با حسن الحال

    *****

    ره یقین را گرفت اقبال

    به رفع تشکیک به دفع اشرار

    *****

    پس از جنابش جنود شیطان

    خراب کردند اساس ایمان

    ز سر گرفتند طریق طغیان

    به عترت وی ز فرط عصیان

    *****

    خروج کردند ز بغی و عدوان

    ز کبر و نخوت ز روی انکار

    *****

    دوباره گردید غریب اسلام

    ز دین احمد ز نشر احکام

    به دور گیتی نماند جز نام

    سیه دلی چند ز خلق خودکام

    *****

    ز خلق کوفه ز مردم شام

    لعین و بی‌دین و خونخوار

    *****

    حسین او را بدون تقصیر

    ز داغ اکبر به آه شبگیر

    به کوفه کردند ز جان خود سیر

    تنش مشبک شد از تف تیر

    *****

    گلوی عطشان به زیر شمشیر

    فتاد آخر غریب و بی‌یار

    *****

    نسوخت کس بر دل کبابش

    نکرد سیراب کسی ز آبش

    نسوخت قلبی ز اضطرابش

    نکرد رحمی کس از ثوابش

    *****

    به نیزه کردند راس جنابش

    گروه بی‌شرم سپاه غدار

    *****

    خداپرستی نبود آنجا

    که وقت قتل عزیز زهرا

    کشد ز احسان بقلبه‌اش پا

    نمود زینب میان اعدا

    *****

    بالتجا رو غریب و تنها

    *****

    ز بی‌پناهی شدند ویلان

    به کوه و صحرا غریب و عطشان

    نیلی ز سیلی رخ یتیمان

    تمام دلتنگ تمام گریان

    *****

    ز جور عدوان ز ظلم اشرار

    *****

    تن شریفش ز جور دشمن

    چو توتیا گشت ز سم توسن

    حریم او را چو گنج مخزن

    به شام دادند خرابه مسکن

    *****

    که گشت (صامت) به آه و شیون

    ز غصه رنجور به غم گرفتار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha