کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماهرخا ابتدای فصل بهار است

    وقت گل و استماع صورت هزار است

    ای که گل سرخ پیش روی تو خار است

    صفحه گیتی تمام نقش و نگار است

    *****

    از بس کز باغ و راغ سبزه دمیده

    *****

    تا عنبی می‌دهید پیاله پیاله

    باده شبنم ببین به ساغر لاله

    روزی مستان شده به باغ حواله

    سنبل بویا پریش کرده کلاله

    *****

    شاخه گل زیر بار غنچه خمیده

    *****

    کرده ز کلک بدیع مبدع اشیا

    نقش عجبی بکار دیبه صحرا

    کارگه چین شده است دشت سراپا

    باز در اطراف کوه نرگس شهلا

    *****

    سرمه به چشم سیاه خویش کشیده

    *****

    تاج تبارک نهاد مرغ سلیمان

    کبک چو در اج در ترانه و افغان

    قمری افسرده در چین چو هزاران

    بر سر سرو سهی به نغمه والحان

    *****

    شاخ به شاخ از سر نشاط پریده

    *****

    اصلحک الله ای نگار پری روی

    ای صنم مشکمو بساخت مشگو

    شو به سیاحت به سیر باغ و لب جو

    تا من و تو در مدیح ضامن آهو

    *****

    ذکر مسمط کنیم و فکر قصیده

    *****

    قبله هفتم امام هشتم شیعه

    ماه کواکب سپاه مهر طلیعه

    مظهر حق اصل دین معین شریعه

    آنکه ز حکمش بود برسم ودیعه

    *****

    روح در اجسام خلق و نور به دیده

    *****

    خسرو بطحا خدیو خطه امکان

    شاه مدینه پناه ملک خراسان

    آنکه به جای کلام ایزد منان

    همره او بوده هر چه موسی عمران

    *****

    در جبل طور گفته یا که شنیده

    *****

    ای که به ادریس در مدارس تجرید

    شخص تو آموخته مباحث توحید

    کنز خفی را هدایت تو مقالید

    خوشه توحید جبرئیل به تقلید

    *****

    در ازل از خرمن جلال تو چیده

    *****

    زاده موسی بن جعفر ای علوی جاه

    ای که شب و روز زائر تو به درگاه

    ساخته درک مقام سیر الی الله

    سهل بود در زیارت تو اگر راه

    *****

    با مژه سازند طی راه به عیده

    *****

    ای که ملق ز کبریا به رضایی

    مامن اشرف ضامن غربائی

    حجت الاسلام و کعبه فقرایی

    چون به صفت مظهر جمال خدایی

    *****

    عقل بکنه جلال تو نرسیده

    *****

    نور رخت شعله داده شمع هدا را

    علم تو ظاهر نموده دین خدا را

    خضر ز جوی تو برده آب بقا را

    پنجه قدرت قبای صبر و صفا را

    *****

    به رقد زیبا و قامت تو بریده

    *****

    سیر مقام تو را به سرعت بسیار

    گر که شده جبرنئیل و هم طلبکار

    راه نبرده به سوی بارگه داد

    بال و پرویر فتد ز کار به یک باز

    *****

    صد ره اگر بر فراز سدره دویده

    *****

    صبح به روی تو کرده کسب شفق را

    آیت عظمی رخ تو رب فلق را

    لیل و نها از تو جسته نظم نسق را

    فر خدا معنی هویت حق را

    *****

    چشم دل از روی حق نمای تو دیده

    *****

    خاک خراسان ز مقدم تو بهشت است

    بلکه بر روضه‌ات بهشت کنشت است

    در بر چشم کسی که پاک سرشت است

    بهر رواقت بهشت نسبت زشت است

    *****

    آن که شنیده چه سود آنکه ندیده

    *****

    ای شرف و اشرف نتایج آدم

    شادی احباب در عزای تو ماتم

    ماه صفر را غم تو کرده محرم

    بهر تو ای نور چشم آدم و عالم

    *****

    خون ز فلک جای اشک دیده چکیده

    *****

    آنکه ز شهر مدینه در به درت کرد

    سوی خراسان مصمم سفرت کرد

    از شرر زهر پر ز خون جگرت کرد

    بستر تو خاک و خشت جای سرت کرد

    *****

    پرده شرم و حیای خویش دریده

    *****

    چون اثر زهر در تن تو عیان شد

    جسم عزیزت ز درد سیر ز جان شد

    خاک عزایت بهفرق کون و مکان شد

    نور الهی خموش گشت و عیان شد

    *****

    قدر تو با این صفات و ذات حمیده

    *****

    خواهر زارت بسر نبود به دوران

    در دم مرگ تو ای غریب خاک خراسان

    تا نگرد حال تو به دیده گریان

    زین طرف و آن طرف تنت شده غلطان

    *****

    لحظه به لحظه چو شخص مارگزیده

    *****

    باز غم و غصه کرد روز مرا شب

    سوخت دل من به حالت دل زینب

    نداشت چه حالی به قتلگاه که یارب

    دید ز نعل سمند و از سم مرکب

    *****

    جسم حسین را به خون و خاک طپیده

    *****

    صورت اطفال ناز پرور غمگین

    روی یتیمان آل عترت یاسین

    نیلی از دست شمر کافر بی‌دین

    هر یکی از یک طرف به دیده خونین

    *****

    رو به بیابان به پای خار خزیده

    *****

    عصمت حق عترت رسول گرامی

    گشته ذلیل و اسیر و کوفی و شامی

    گوئی آل رسول را به تمامی

    بهر کنیزی از برای غلامی

    *****

    نسل معاویه پلید خریده

    *****

    عارض زینب که بود مهر نقابش

    موی پریشان به چهره گشت حجابش

    غصه نامحرمان و بزم شرابش

    زد به جهان آنچنان به قلب کبابش

    *****

    شعله که مرگ خود از خدا طبیده

    *****

    ای شه طوسی که ساخته ره دورت

    دور مرا از حضور بزم سرورت

    ای تو سلیمان و ماسوا همه مورت

    گوی به خدام آستان حضورت

    *****

    گفته (صامت) کننده ثبت جریده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha