کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دوست مرانم ز در خویش خدا را

    کز پیش نرانند شهان خیل گدا را

    باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت

    حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را

    از دست مده باده که این صیقل ارواح

    بزداید از آیینه دل زنگ ریا را

    زاهد تو و رب ارنی؟ این چه خیال است

    با دیده خودبین نتوان دید خدا را

    هرگز نبری راه به سر منزل الا

    تا مرحله پیما نشوی وادی لا را

    چون دور به عاشق برسد ساقی دوران

    در دور تسلسل فکند جام بلا را

    آتش به جهانی زند ار سوخته جانی

    بر دامن معبود زند دست دعا را

    طوفان بلا آمد و بگرفت در و دشت

    چون نوح برافراشت به حق دست رجا را

    در حضرت جانان سخن از خویش مگوئید

    قدری نبود در بر خورشید سها را

    از درد منالید که مردان ره عشق

    با درد بسازند و نخواهند دوا را

    وحدت که بود زنده خَضَروار مگر خورد

    از چشمه حیوان فنا آب بقا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha