کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوشینه سخن از خم آن زلف دوتا رفت

    دل بسته او گشت و روان از بر ما رفت

    گویند جدایی نبود سخت ولیکن

    بر ما ز فراق تو چه گویم که چه‌ها رفت

    طوفان تنوری که از او مانده اثرها

    آن خون دلی بود که از دیده ما رفت

    از آمدن و رفتن دلبر عجبی نیست

    از راه وفا آمد و از راه جفا رفت

    بودش لب لعل تو تمناگه رفتن

    چونان که سکندر ز پی آب بقا رفت

    تا لب بنهد بر لب بلقیس سلیمان

    هدهد چو صبا بی‌خبر از او به سبا رفت

    زاهد سوی میخانه شو و صومعه بگذار

    تا خلق نگویند که از روی ریا رفت

    می خوردن ما روز ازل خود بنوشتند

    هان بر قلم صنع مپندار خطا رفت

    مجنون صفت ار شد به سر کوی خرابات

    وحدت به گمانم که هم از راه دعا رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha