کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما سال‌ها مجاور میخانه بوده‌ایم

    روز و شبان به خاک درش جبهه سوده‌ایم

    با رخش صبر وادی لا را سپرده‌ایم

    اندر فضای منزل الّا غنوده‌ایم

    پا از گلیم کثرت دنیا کشیده‌ایم

    خود تکیه ما به بالش وحدت نموده‌ایم

    با صیقل ریاضت از آیینه ضمیر

    گرد خودی و زنگ دوئی را زدوده‌ایم

    زاهد برو که نغمه منصوری از ازل

    ما بر فراز دار فنا خوش سروده‌ایم

    بهر قبول خاطر خاصان بزم دوست

    کاهیده‌ایم از تن و بر جان فزوده‌ایم

    نادیده‌های چند ز دلدار دیده‌ایم

    نشنیده‌های چند ز جانان شنوده‌ایم

    تا رخت جان به سایه سروی کشیده‌ایم

    صد جوی خون ز دیده به دامن گشوده‌ایم

    گوی سعادت از سر میدان معرفت

    وحدت به صولجان ریاضت ربوده‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha