کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکه ناید به دلش رحم ز بیماری دل

    کی به یاد آیدش از حال گرفتاری دل

    بس که دل بر سر دل ریخته‌ای دل به رهش

    که تو را نیست دگر راه ز بسیاری دل

    غیر عناب لب و نار رخ و سیب ز نخ

    نکند هیچ علاج دل و بیماری دل

    دل ز بیداد تو خون گشت و به دل عرضه نکرد

    آن جفای تو و آن رحم و وفاداری دل

    دیده را زآن سبب ای دوست به جان دارم دوست

    بود آیا که شب هجر کند یاری دل

    دل ندیدم مگر اندر سر زلفین نگار

    رو به هرجا که نمودم ز طلبکاری دل

    وحدتا بس که کند مویه و زاری دل زار

    مردمان را همه زار است دل از زاری دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha