هر وارد که بود قابل را در حرکت آرد اگر وارد ضعیف بود حرکت ضعیف بود که در دید آید شطح در سماع نشان آنست که اَلسَّماعُ مُحَرِّکُ القُلُوبِ اِلی عالِمِ الغُیُوبِ و اگر وارد قوی بود حرکت قوی بود در دید نیاید سکون در سماع نشان آنست که وَتَرَی الجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ السَّحابِ.
گه نعره زند عقلم از بیم فراق او
گه رقص کند جانم از وعدۀ دیدارش
نوری گوید رَحْمَةُ اللّهِ علیهِ:
اَلوَجْدُ یُطْرِبُ مَنْ فی الوَجْدِ راحَتُهُ
وَالْوَجْدُ عِنْدَ وُجُودُ الحَقّ مَفْقُودٌ
قَدْ کانَ یُطْرِبُنی وَجْدی فَغیبَنَی
عَنْ رُؤیَةِ الْوَجْدِ مافی الوَجْدِ مَوْجُودٌ