علم تا اثبات اول بیش راه نبرد گرد سرادق عزت عشق نتواند گشت و در عالم عشق در یک لمحه هزار بار مرگ صولت خود پدید کند و حیات اثر خود ظاهر گرداند زیرا که معشوق مهری و لطفی دارد شراب لطف بعاشقان در جام قهر بصادقان در جام لطف دهد تا هرچه بقهر محو شود بلطف اثبات یابد زیرا که محبی هم بدان معنی است که محبت است صفت او وحدتست، پس عاشقان وحدانی الذات و الصفات باید تا بدو بوحدت او را یابد چنانکه معشوق یکی باشد عاشق هم در یگانگی یکی باید تا هنگام مواصلت چون یکی در یکی ضرب کنی یکی بود و این معنی بی شبهتی و شکی بود.
خواهم که ز عشق تو دگر سار شوم
از ذکر خودی برون برم باز شوم
اندر غلطم اگر دوئی پندارم
چون با تو یکی شوم بتو باز شوم