کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق نتواند از غلبات عشق که بدل هست از معشوق براندیشد زیرا که دل آتشکده‌ایست خراب در وی محبوب چه کند دل شاهد که محل معرفت شود مرکز محبت گردد اما بحقیقت سرادق عزت محبوب در وی نگنجد و این سر را میزان عقول بشری برنسنجد ولکنْ یَسَعُنی قَلْبُ عَبدیَ الْمُؤمِنِ بیقین بدان که نامتناهی در متناهی نگنجد اما چون شعلۀ آتش عشق ماسِویَ الْمَعشوق را در بریق حریق خود بسوزد آنچه ماند معشوق بود و مثالش چنان باشد که آنچه در آینه پدید آید اگرچه ظاهر بینان آن را در آینه پندارند در آینه نباشد اما نماید آنچه در دلی طلبند که بمصقلۀ قضا زنگ طبیعت از وی زدوده بود او بود اما آینه از کجا و عین از کجا بلکه عین از کجا و عکس از کجا:
    در آینه گر عکس جمالت بیند
    با ناز و کرشمه و دلالت بیند
    گوید که بدو رسیدم آن هست محال
    گه ذره بخود نور جلالت بیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha