کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در عشق جملۀ حواس عاشق باید که بمعشوق متعلق بود و هیچ حسی از حواس او در هیچ حال از او خالی نبود چنانکه آن شاعردقیق النظر گفته است در دوستی خمر:
    اَلا فأسقنی خَمراً وَقُلْ لی هِیَ الْخَمْرُ
    وَلاتَسقنی سِرّاً اذا اَمْکَنَ الْجَهْرُ
    یعنی بمن ده جام شرابتا چشم من آن را ببیند و دست او را بستاند و کام آن را بچشد و بینی رایحۀ آن بیابد یک حس معطل میماند از او آن سمع است پستو نام او بگوی تا سمع هم از او آنچه نصیب محبت است بیابد سر را مشاهدت و روح را وصلت و تن را لذت و چشم را رؤیت است باید که سمع را هم نصیبی باشد و آن شنیدن اسم و صفت وی است از غیر و آنچه عاشق اسامی و اوصاف معشوق از کسی می‌شنود مرادش آنست تا حاسۀ سمع بی نصیب نماند اما این در مقام جست و جوی و گفت و گوی باشد و آن در بدایت بود باز در مقامی که بر معشوق غیور شود نخواهد که کسی نام او بر زبان گذارند چنانکه شبلی قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ در بدایت عشق پیوسته شکر در آستین داشتی از هر که نام محبوب شنیدی دهانش پر شکر کردی و چون مدتی بر آمد و در عشق غیور شد و ناصبور شد هر که نام محبوب او گرفتی سنگی بر دهان وی زدی و در ضمن این سریست و آن سرّ آنست که محبوب برخود غیورست اما در بدایت بسمع عاشق ندا کند کُنْتُ کَنزاً مَخْفِیّاً فَاَحْبَبْتُ اَنْ اُعرفَ بیچاره عاشق تجاسر آغاز کند و بهر نامیش خواندن گیرد و از هر که نام وی شنود برای اظهار و اشتهار سر بر قدم او نهد و آنچه دارد بدو دهد چون داند که بر او آنچه نهان بود از او عیان شد عظمت و جلال خود بر او عرضه کند ویمدت عمر در استغفار گفته بود واگر بمثل ده عمر نوح یابد از استغفار آنکه او را بالوهیت باتکبیرها ذکر کرده بود بیرون نتواند آمد و آنچه خواجۀ عالم فرمود وَاِنِّی لَاَسْتَغفِرُ اللّهَ کُلَّ یومٍ مِاَئَةَ مَرَّةٍ سر این معنی است یعنی از کمال شوق در غلبات شوق او را در روزی به نود نام بخواند چون بعظمت و جلال و کبریاء او مکاشف شد از گفته استغفار کند نود و نه بار برای نود و نه نام و یک بار از برای این استغفار و این سرّ آن رمزست که حکیمان دقیق النظر گفته‌اند که او را در عالم ما باصطلاح ما نامی نیست و این سری بزرگ است جز بذوق فهم نتوان کرد ای برادر اگر از عهدۀ یکبار گفتن اللّه بیرون آئی همه نمازهای نماز گذارندگان تعلق بتو دارد اما تحقیق کبریاء او در هر دو جهان بلکه در عالم امکان جمال ننماید او را او داند و بس و آنچه خواجۀ عالم صلعم فرموده در دعا که وَبِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ اَوْ اَنْزَلْتَهُ فی کِتابِکَ اَوْ عَلَّمْتَهُ اَحَداً مِنْ خَلْفِکَ اَو اسْتأثَرْتَ فی عِلمِ الْغَیبِ عِندَکَ سر این معنی است:
    چون مرغ دلم افتاد اندر دامت
    خواهم که بگویم ای شهنشه نامت
    گوید خردم که ای شکسته هش دار
    در سایۀ خود همی دهد آرامت
    اگر صورت معشوق در نفس منطبع شود عاشق قوت از او سازد و نظر همت پیوسته از او برندارد و او را هر گز بدو نگذارد و آنچه ابرام مزاحمت و مبالغۀ معشوق از عاشق پدید می‌آید موجب همین است ای درویش اینجا سری عزیزتر است عشق اتحاد خواهد اگر میسر شود او قوت از خود سازد یعنی عشق آتش است چون در جان عاشق مسکن گیرد عاشق را بقوت خود آتش کند و چون از عاشق هیچ نماند آن آتش عشق خود را خوردن گیرد تا هیچ نماند النّارُ تَأکُلُ نَفْسَها اِنْ لَمْ تَجِدْماتَأکُلُهُ:
    آتش شوم و قوت خود از خود گیرم.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha