کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکه در عشق معشوق را برای خود خواهد قبول وردّو قبض و بسط و سکر و صحو فناو بقا و غیبت و حضور و ظهور و ثبور و ستر و تجلی و حزن و سرور و مکون و ظهور در عالم او سر ازو بر زنند و او را ده عمر نوح بسر آید و این منازل هنوز بپای او قطع نشده باشد و حق هیچ منزلی نگذارده باشد و بحقیقت تا حق منزلی گذارده نشود بمنزلی دیگر نبود و او از اسرار آگاه نبود پس بیچاره همیشه در راه بود و پیوسته بر گذرگاه هرچه از افق هستی پدید می‌آید او از کمال حیرت چنگ در او میزند هذا رَبّی. می‌گوید باز آنکه خود را برای معشوق خواهد این اضداد از راه او برخیزند و بهیچ حال در دید وقت او درنیاویزند او را بدو گذارند و زمام امور او بدو سپارند زیرا که مبتدی راه عشقست و طالب مقام صدقست هنوز از وجود قطرۀ نساخته است و در بحر غیب نینداخته هنوز وی در نظر اوست اگرچه بسوی عالم وحدت سفر اوست بی شک هنوز پیداست اگرچه شیداست همانا در نمازست که زبان مسألتش درازست هنوز در رکوعست که در طلب باخشیت و خضوع و خشوعست هنوز بنده است اگرچه خود را بر در افکنده است عجب ازین درد نمیکاهد که خود را برای او میخواهد از برای این الم نمیگدازد که میخواهد که با او سازد و اما آنکه از درخواست برخاست در فناء دوم او را مقر شود و از خود و غیرخود بی خبر شود بقاء او بدو بود و نظر سرش از او دور بود بدو حاضر بود و بدو ناظر بود او بسر اوقات جلال قریب بود و کارش بس عجیب بود ادراک مقام او از ادراک عقول بعید بود شاه بود اگرچه در زمرۀ عبید بود و این در مقام فناء سوم باشد چنانکه گفته‌اند:
    تا مرد ز خود فانی مطلق نشود
    اثبات بهنفی او محقق نشود
    توحید حلول نیست نابودن تست
    ورنه بگزاف باطلی حق نشود
    حکیم گوید یقین دان که تو او نباشی ولیکن چون تو در میان نباشی تو اوئی.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha