به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ببین صنع صانع دراعضای خود
به حیرت شواز فرق تا پای خود
به یکپاره پیه بنهاده نور
که چشم تو بیند ز نزدیک ودور
به رفتن تو را پای رفتار داد
به گفتن تو رانطق وگفتا رداد
مرا حیرت آید که یک چشمه آب
گهی سرکه بیرون دهد گه گلاب
به سر پنجه های توناخن نهاد
که آسان توانی گره را گشاد
چه رگها به جسم تو انداخته
به کشت وجود توجو ساخته
تو را یک زبان داده است ودو گوش
که دوبشنو وگو یک از روی هوش
به عالم چه چیز است کاندر تونیست
تو خودمی ندانی سرشتت زچیست
زحکمت به اعضا نهاد استخوان
که تا سخت گرددبدنها از آن
تو را داددندان که تا نان خوری
همت داده نان تا به دندان خوری
خدائی که دندان دهد نان دهد
چرا آرد پس کس به انبان نهد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.