کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی را که گفتند دارد گناه

    گرفتندناگه غلامان شاه

    نهادند زنجیر بر گردنش

    که شدخسته در زیر آهن تنش

    ندیدم به رخسار اوگردغم

    نه بشنیدم او نالد از درد وغم

    به خوشروئی وخرمی هر زمان

    همی گفتگو داشت با این وآن

    من اورا بگفتم چه سان است حال

    که هیچت به دل نیست بیم وملال

    بگفتا ندارم غم گیر و دار

    که دانم نجاتم دهدکردگار

    به طفلی به بازی بدم صبح و شام

    یکی صعوه روزی گرفتم بدام

    دل اندر بر او ز بس میطپید

    منش کردم آزاد واز کف پرید

    نکشتم من او را رها کردمش

    رها از باری خدا کردمش

    به قدری که کردم به منکرده اند

    فزونتر مکافات ناورده اند

    شه اورا ببخشید وانعام داد

    به رویش در عفو و رحمت گشاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha