به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر رمد چشمت ندارد در عدد
عشق را با دوست بینی متحد
دوست با عشق ار چه دانی شدیکی
بشنو از من تا بگویم اندکی
یعنی ار جز دوست داری در ضمیر
نیستی ازعشق در عالم خیبر
ای خوش آن عاشق که جز جانان دگر
در ضمیرش کس نگردد جلوه گر
هر چه بیند دوست را بیند در او
هر چه گوید زونماید گفتگو
چشم او بر خم نباشد یا سبو
می بود از این وآن مقصود او
وحدت آرددم از کثرت کم زند
پشت پا بر هر چه درعالم زند
مرحبا ای عشق جانان مرحبا
مرحبا ای راحت جان مرحبا
ای تو در هر روز و هر شب یار من
ای ز توآسان همه دشوار من
از بر من جا به دیگر جا مگیر
سایه خویش از سر من وامگیر
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.