کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا با کمالی بگفت ازملال

    بود حرف تشبیه کاف کمال

    بگفتم دهدنشئه چون می کمال

    کم از می بود مستیش کی کمال

    به کسب کمال آنکه کوشد خوش است

    شراب حلال ار بنوشد خوش است

    ز شه حکمآید چودر ضبط مال

    شودضبط مال تو بی قیل و قال

    کمال تو هر جا تو را همره است

    نه دزدش بردضابطش نه شه است

    نخواهدگماری به اوپاسبان

    نه حاجت که اورا نمائی نهان

    کمالی کز آفات باشد بری

    نگرددکس او را چرا مشتری

    چوالماس باشد به قیمت کمال

    بودمال مانند ظرف سفال

    خریدند صدکوزه از کوزه گر

    نگردید پیدا یک الماس خر

    جواهر شناس است الماس خواه

    که تا سازدش زینت تاج شاه

    خریدار الماس بسیار نیست

    نپندار کورا خریدار نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha