به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فلک راچه کین باشداز من به دل
که جوروجفا میکند متصل
به روزوشب وهفته وماه وسال
نه بگذاردم یکدم آسوده حال
زند بر رگ جان من نیشتر
رساندبلایم به جان بی شمر
دو جو در دلش رحم وانصاف نیست
ندانم چنین کینه جوبهر چیست
بوددشمن هرکه یار من است
شود یار آنکه به من دشمن است
چه خونها که از او بود در دلم
نشدگاهی آسان از اومشکلم
جفایش بهتنها نه تنها به ماست
دلی کونشد خون زدستش کجاست
شعاری ندارد به جز کین فلک
حذر کرد میباید از این فلک
به شطرنج دوران به رفتار پیل
کندشاه را مات وخود را ذلیل
همه کار گردون بود کج روی
مکن کج روی گر همه حج روی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.