کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن به که چون منی نرسد در وصال دوست

    تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست

    رشک آیدم ز مردمک دیده بارها

    کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست

    پروانه کیست تا متعلق شود به شمع

    باری بسوزدش سبحات جلال دوست

    ای دوست روزهای تنعم به روزه باش

    باشد که در فتد شب قدر وصال دوست

    دور از هوای نفس، که ممکن نمی‌شود

    در تنگنای صحبت دشمن، مجال دوست

    گر دوست جان و سر طلبد ایستاده‌ایم

    یاران بدین قدر بکنند احتمال دوست

    خرم تنی که جان بدهد در وفای یار

    اقبال در سری که شود پایمال دوست

    ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست

    در پیش دشمنان نتوان گفت حال دوست

    بسیار سعدی از همه عالم بدوخت چشم

    تا می‌نمایدش همه عالم خیال دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha