سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۱۲: آن به که چون منی نرسد در وصال دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن به که چون منی نرسد در وصال دوست تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست رشک آیدم ز مردمک دیده بارها کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست پروانه کیست تا متعلق شود به شمع باری بسوزدش سبحات جلال دوست ای دوست روزهای تنعم به روزه باش باشد که در فتد شب قدر وصال دوست دور از هوای نفس، که ممکن نمی شود در تنگنای صحبت دشمن، مجال دوست گر دوست جان و سر طلبد ایستاده ایم یاران بدین قدر بکنند احتمال دوست خرم تنی که جان بدهد در وفای یار اقبال در سری که شود پایمال دوست ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست در پیش دشمنان نتوان گفت حال دوست بسیار سعدی از همه عالم بدوخت چشم تا می نمایدش همه عالم خیال دوست سعدی شیرازی