کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من شکسته گشایم به صد هزار زبان
    ثنای حضرت ذات خدای کون و مکان
    مقسمی که فکندست سفره روزی
    زلطف عام خود از قاف تا به قاف عیان
    زسنگ کرده پدیدار آب بی کیفی
    زخاک تیره هزاران هزار گرده نان
    ز چوب خشک که آتش بود برو اولی
    ببین که میوه پدیدار کرد چند الوان
    فسرده کرد جهان را و یخ پدید آورد
    برای شربت و آب خنک به تابستان
    عسل پدید کند او ز نیش زنبوری
    ز شاخ نیشکر و قند کرده است عیان
    من فقیر چگویم به این زبان که مراست
    کدام نعمت او را در آورم به بیان
    چو درد جوع نهان است روز و شب به دلم
    به ذکر اطعمه امروز می کنم درمان
    همه بیان نعمهای او کند صوفی
    که ذکر عیش بود نصف عیش در دوران

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha