کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل اگر از خویشتن امروز بمیری
    جاوید شوی زنده چو از من بپذیری
    در جواب او
    دارم هوس امروز بلونی خمیری
    جای است اگر در هوسش زار بمیری
    گر صحن برنجی فتد امروز، به دستت
    زنهار بنوشی همه را بر سر سیری
    باید که بود معده پر امروز، به هر حال
    چه نان جوین و چه خمیر و چه فطیری
    بی دانه انگور نباشی تو به فصلش
    فخری نبود این دم، چو رسیدی به امیری
    ای شوش جگر بند برو حاضر دل باش
    هر چند به خون...تو پرورده به شیری
    می گفت کدک من به ام از کله به گیپا
    گفتش که مکن عیب کبیران چو صغیری
    صوفی بشوی عاقبت از خوان نعم سیر
    زنهار مینداز دل این دم ز فقیری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha